بهمئی ها

پاتوق وبلاگ نویسان بهمئی

بهمئی ها

پاتوق وبلاگ نویسان بهمئی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

وصیت نامه و زندگینامه شهید بارانی داستان

چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۴۰ ب.ظ
شهید داستان
با تاملی در وصیت نامه شهید می بینیم طلب غفران از خدا، نعمت وجود امام، افتخار شهادت، خدمت به اسلام، رعایت حجاب،طلب حلالیت از مهم ترین بخش های مورد تاکید شهید داستان می باشد.

شهید  بارانی‌ داستان در سال 1336 در خانواده ای مذهبی در روستای پارراه از توابع ممبی  متولد شد.

 

شهید بارانی داستان در وصیت نامة کوتاه خود دلیل حضور در جبهه را خدمت به  اسلام و لبیک به فرمان امام خمینی ذکر میکند و پس از مناجاتی صمیمانه با خدای خود از تمام ملت می خواهد تا قدر امام که آن را نعمت الهی می نامد بدانند. در ادامه شهید داستان ضمن دلجویی از پدر و مادر خود از آنان طلب حلالیت می کند و از برادران خود می خواهد تا در لباس پاسداری به اسلام خدمت کنند و در پایان خواهران خود را به رعایت حجاب اسلامی و صبر وشکیبایی دعوت میکند.

 

 اینجانب هدفم از رفتن به جبهه این بوده که اول خدمتی به اسلام  کرده باشم و بعد به فرمود[ ة] امام خود لبیک گفته که می فرماید: « مسئله اصلی جنگ است  و من هم تمام مسائل و مشکلات [ را] زیر پایم گذاشتم.

 

 خدایا! به من کمک کن که در این دانشگاه بزرگ علم و ادب اسلامی موفق بشوم که جز این چیزی نمی خواهم. خدایا! به من کمک کن و گناهانم را ببخش.

 انشاءالله که خداوند این بندة حقیر را ببخشد و بیامرزد.

 

 و شما ای خواهران و برادران مسلمان! پیام من به عنوان یک شهید این است که قدر این  نعمت الهی را بدان[ ی] د، یعنی امام عزیزمان، و همه گوش به فرمان این بزرگوار باشید که در راه راست حرکت کنید و ای پدر و مادر و خواهران و برادران! پدر جان! همیشه در راه اسلام قدم بردار و شهادتی  که نصیب فرزندت شده نعمتی از طرف خداوند بدان و خدا را شکر بگو و مرا حلال کن.

 

 مادر جان! خوش به حالت که چنین فرزندی را تربیت کردی و تو بودی که همیشه افتخار می کردی که فرزند[ انت] در جبهه ها هستند، پس حالا هم افتخار کن که فرزندت در راه اسلام به شهادت رسیده و افتخار[ ی] بالاتر از افتخار اول از شما میخواهم که مرا حلال کنید.

 

خواهرانم مرا ببخشید که در کوچکی شما را اذیت می کردم. برادران بزرگم مرا ببخشید و از شما ، برادران بزرگ،! میخواهم که در راه اسلام خدمت کنید و از شما ، برادران کوچکم،! می خواهم که در لباس پاسداری به اسلام خدمت کنید. اما پدر عزیز! زحم تهای بسیاری کشیدی تا مرا بزرگ کردی، باید به بزرگوا[ ر] ی خودت ببخشید و مرا حلال کنید.

 

 اما مادر جان! من خودم می دانم که زحمتهای تو ر[ ا نمیتوانم] جبران کنم ، شب و روز مرا شیر دادی تا مرا بزرگ کردی و به این جا رسانیدی، اگر من نتوانم زحمت های تو را جبران کنم باید ببخش[ ی] د. اما برادران عزیزم! اگر شهید شدم لباس سیاه نپوشید و ناراحت نشوید و راه مرا ادامه دهید و مثل برادران شهدا باشید و اما خواهران عزیز! خواهشی از شما که دارم فقط حجاب اسلامی را رعایت فرمای[ ی] د و اگر شهید شدم حق ندارید بدون چادر سر مزارم بیایید که از شما ناراضی می شوم و ناراحت نشوید و هیچ یک از شما حق ندارد موی[ ی‌] از سرش بیرون بیاورد و مرا ببخشید.

 

 تمام عمویانم و خالویانم را سلام می رسانم و اگر شهید شدم ناراحت نباشید. همگی را به خدای بزرگ می سپارم.

 

وسلام

قربان شما بارانی داستان

 

سرانجام این شهید والامقام در تاریخ 14/12/1364 در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش گلوله دشمن به مقام رفیع شهادت نائل آمد .

روحش شاد و یادش جاودانه باد

انتهای پیام/



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۰۱

نظرات  (۱)

به جمع کاربران بلاگ بیان خوش آمدید.
این یک نظر آزمایشی است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی